افوس در 38 کیلومتری غرب شهر داران مرکز فرمانداری فریدن بین روستاهای شش جوان، بوئین، داش گسن و خویگان واقع است. ده افوس در دامنه کوه قوسی شکل بهمین نام ایجاد شده این کوه بلند و برف گیر است برفش همگی و بدین علت جویبارهای زیادی از این کوه سرچشمه میگیرد.

از مجموع جویبارهای این کوه، آب سرچشمه که منبع اصلی آب زراعی افوس است تأمین میگردد. جوی سرچشمه راه خود را در دره ای مشجر و با صفا بطرف شمال باز می کند.

خانه های افوس در مغرب این دره پردرخت در امتداد شمال به جنوب گسترش یافته است و زمینهای زراعی در مشرق و جنوب درة فوق توسعه یافته است.

آب و هوا

آب و هوای افوس معتدل کوهستانی است زمستانش سرد و پربرف و تابستانی ملایم و مطبوع دارد. کوهستانی بودن افوس و تغییرات ناگهانی حرارت سبب وزش بادهائی به اسامی : باد قبله، باد توغان، وزمه باد، باد مشرق و باد مغرب می گردد در نزد افوسیها مفیدترین آنها وزمه باد است که خوش یمن نیز می باشد موقع وزش آن از اواخر اسفند ماه تا اوایل فروردین ماه است که بیش از 20 روز ادامه دارد. وزش این باد برفهای سنگین را میبرد واشجار را بارور می سازد و بقول افوسی ها صفا وحالی بعد از یک دوره ممتد زمستان به افوس می دهد بی مناسبت نیست که افوسیها در وصف این باد شعر زیر را می خوانند:

وزمه باد ای وزمه باد ای شاه بادان 1 غم ز دل برداری و برف از نساران2

تنوع آب و هوا و جنس خاک سبب رویش گیاهان علفی و بوته ای خودرو در افوس میگردد وجود این گیاهان سبب میشود که در فصل گرم، صحرا و بیابان افوس سبز و خرم باشد.

کشاورزی

به نسبت جمعیت و آب، زمینهای زراعی افوس محدود است و بدین جهت زمین برعکس سایر روستاهای ایران مرکزی ارزش زیاد دارد زمینها تا ده سال پیش مشاع بوده و سال بسال هر زارع در زمین دیگری که بر اثر قرعه باو تعلق میگرفته کشت و کار میکرده است. زمین هر زارع به قطعاتی پراکنده و دور از هم تقسیم می شده و بدین جهت هر زارع در صحراهای 3 افوس قطعاتی داشته است اما از ده سال پیش تاکنون زمینهای زراعی هر زارع عوض شده و حالت مفروز به خود گرفته است. این امر در علاقمندی زارعین به عمران زمین مؤثر افتاده است.

در زمینهای زراعی افوس اقسام محصولات مانند گندم، جو، یونجه، سیب زمینی، عدس، نخود، ماشک گاوانه کاشته میشود. کشت این محصولات در زمینها بتناوب انجام میشود و این امر آیش زمین را میگیرد.

قسمتی از تولیدات کشاورزی که مازاد بر مصرف است بخارج از ده صادر میگردد. وجود سیستم خورده مالکی در ده از عواملی بوده که در آبادی زمین وبالا رفتن سطح کشت مؤثر بوده است.

در افوس درختانی چون تبریزی، صنوبر، گردو، بید، بادام، زردآلو و مو کاشته میشود، موستانهای افوس در صحرای دره دی4 و ناحیه مصلی است.

مصلی که تپه ای زیبا و مشجر است موستانهای افوس را در دل خود جای داده است. مصلی در نزد مردم مقدس است و مردم نماز عید فطر را در آن ناحیه برگزار می کنند.

آب زراعتی

منبع اصلی آب زراعتی افوس چشمه و قنات است که 96 شعیر یا شش دانگ ده را آبیاری میکنند، بنابراین هر دانگ معادل 16 شعیر است. گردش آب در زمینها هر هشت روز یکبار است. واحد آب «جو» است هر 5/1 جو در 8 روز 24 ساعت آب است. آبهای چشمه و قنات در 4 جوی جاری هستند و ترتیب آبیاری طوری است که هر جوی مقداری زمین را آبیاری میکند. چهار جوی عبارتند از :

1 - جوی های آخاروئی ، دره دی ، سرچشمه که هر کدان یک شعیر زمین را در یک روز آبیاری می کند.

2 - جوی وراز گر، دو دانگ یا 32 شعیر زمین را از قرار روزی 4 شعیر مشروب می کند.

3 - جوی ده روستائی یک دانگ یا 16 شعیر را روزی دو شعیر در مدت 8 روز آبیاری می کند.

4 - جوی کوئیت روئی 24 شعیر یا دو دانگ را از قرار روزی 3 شعیر در مدت 8 روز آبیاری می کند.

حیوانات

در افوس حیوانات منطقه معتدل سرد زندگی می کنند از حیوانات اهلی گاو و گوسفند، بز، الاغ، اسب و قاطر نگهداری میشود. یونجه زارهای افوس مخصوص پرورش بز و گوسفند است و امروزه بیش از 5 هزار گوسفند و بز در افوس پرورش می یابد که در زمینهای اطراف بصورت گله بچرا می روند در زمستان با علوفه خشک تغذیه میگردند. در حدود 1000 رأس گاو و گوساله در افوس نگهداری می شود و دامپروری چنان با کشاورزی تلفیق شده که از آن جدا شدنی نیست. کشاورز افوسی با درآمد ناشی از دامداری درآمد کم کشاورزی خود را جبران می کند. کشت زارهای وسیع یونجه بخاطر این امر توسعه یافته و هر زارع سعی می کند مزارع یونجه خود را گسترش دهد.

حیوانات وحشی مانند خرس، گراز، اقسام شکار، گرگ و روباه و شغال و خرگوش بفراوانی در کوهستان افوس وجود دارد. پلنگ نیز از حیواناتی است که در این منطقه یافت می شود.

پیدایش افوس

طبق اسنادی5 که موجود است در نیمه اول قرن یازدهم هجری بامر شاه عباس بزرگ طایفه ای از گرجیان مسلمان در ناحیه افوس ساکن شدند. این مردم بکشاورزی و دامداری اشتغال ورزیدند ودر سراسر دوره شاه عباس از حمایت این شاهنشاه برخوردار بودند. در طول نزدیک چهار قرن این مردم گرجی نسب با دیگر مردمان آمیزش و اختلاط پیدا نموده و افوسیهای امروزی از نسل آنها هستند.

درباره وجه تسمیه افوس روایات مختلف است، عوام معتقدند که کلمه افوس از افسوس آمده و دلیل آنها هم اینست که چون در گذشته زندگی این مردم با رنج و پریشانی همراه بوده همیشه افسوس می خوردند. چه گذشته آنها خوب بوده است. این افسوس برای آنها باقیمانده است. آنها میگفتند افسوس که سیل آمد، افسوس که یاغیان به این ده حمله کردند و جوانانمان را کشته و اموالمان را غارت کردند. چنین شد که این سرزمین افسوس نامیده شد. اما زنی دانا و شیردل بنام بی بی خاتون به تبلیغ برخاست که این کلمه افسوس اعتراض میکرد و سرانجام پیشنهاد نمود که باید حرف (س) از حرف سوم افسوس کم شود، دیگران با او هم داستان شده و چنین شد که کلمه افسوس به افوس تغییر نام داد.

اما احتمالاً نام افوس از کلمه افوسلیا که اصولاً لفظی گرجی است آمده و مردم گرجی نسب نام طایفه یا سرزمین اولیه خود را به سرزمین تازه نهادند وافوس بدین سان رایج شد.

جمعیت

افوس 2793 6 جمعیت دارد که در 523 خانواده زندگی می کنند. رؤسای این خانواده ها 54 درصد کشاورزی، 17 درصد کارگر، 17 درصد خوش نشین، 8 درصد خانه دار، 3 درصد کارگر کشاورز و نزدیک یک درصد دامدار7 هستند.

از زنان و مردان از 7 ساله ببالا 30 درصد با سواد هستند که در بین دهات مجاور این ضریب جالب است.

مشکل سکونت

خانه های افوس یکنواخت و یکسان نیست و مشابهتی با خانه های روستاهای کوچک ندارد. تنوع خانه ها بواسطه عوامل مختلفی است که در این امر دخالت دارند8

 

مصالح ساختمانی همان است که طبیعت برایگان در اختیار مردم گذاشته است خاک و سنگ و چوب از عوامل اصلی ساخت خانه است، کمی زمین عامل امنیت و عوامل دیگری سبب تجمع خانه ها شده است. این تجمع بصورت زنجیره ای در امتداد دره ای ساخته شده که همیشه پرآب و سبز و خرم است کوچه ها تنگ و سردر خانه ها کوتاه است. خانه های قدیمی تقریباً یکسان و یکنواخت است. در حالیکه خانه های جدید با آنها تفاوت اساسی دارد.

این تفاوت در حیاط، مستراح، بزرگی اطاقها، بلندی سردر و محل آغلها و سقف و دیگر قسمتهای خانه است. بام خانه ها با خاک سیاه رنگی که از دامنه یکی از تپه های غربی استخراج میگردد، اندود میگردد. این خاک بعد از مصرف بصورت و مانند سیمان درمیآید و در مقابل برف و باران کاملاً مقاوم است

 

 

فعالیت زنان در امور اقتصادی

زنان افوس در تمام مراحل کشت و زرع بکمک مردان خود در مزارع بکار مشغول میشوند و در فصول سرد و هنگامیکه کار کشاورزی کم و سبک است به بافتن قالی و جاجیم و کیسه و پشم ریسی مشغول میشوند. اشتغال زنان بر این گونه صنایع دستی عمومیت دارد و درآمد ناشی از این امر در بهبود وضع اقتصادی خانواده مؤثر است. بازار فروش این صنایع، شهر داران فریدن و شهر اصفهان است.

مراسم و اعیاد

مردم افوس مانند دیگر مردم روستاهای ایران اعیاد ملی را جشن میگیرند و سایر مراسم راکم و بیش شبیه آنان برگزار می کنند. ضمناً در مواقع کم کاری و زمستان در صورت مساعد بودن هوا بازیهائی بنامهای زیر برگزار میکنند:

گوند ورشاله9 ، قارداختما10 ، گانگالی11 ، گوبازی12 ، ریگی پائین13 .

جشن حکومت زن یا جشن محصول

از جمله مراسم واعیادی که مردم افوس بر پا میکنند برگزاری جشن محصول یا جشن حکومت زن است. این جشن که مصادف است با برداشت محصول است معمولاً 80 روز بعد از فروردین برگزار میگردد. جشن روز مخصوص نداشته و رسم چنان است که در یکی از روزهای اواخر بهار انجمنی از ریش سفیدان و بزرگترها و تنی چند از زنان گیس سفید و مسن که سرد و گرم روزگار را چشیده باشند تشکیل میگردد. وظیفه اصلی این انجمن تعیین روز قطعی برگزاری جشن است، ضمناً انجمن کمیته ای را که میبایست مقدمات جشن را فراهم کند انتخاب مینماید. افراد در این کمیته وظیفه ای مخصوص دارند مهمترین وظیفه این هیئت انتخاب حاکم است که پس از مشورت و گفتگوی زیاد ازبین زنان ده انتخاب می گردد. این حاکم باید خصوصیاتی داشته باشد. به حسن خلق و نیکوکاری معروف بوده رشید و بلند قامت باشد. جذبه و شهامت داشته باشد. آنچه در انتخاب یک حاکم دخالت زیاد دارد آن است که مابین زنان محبوبیت خاص داشته باشد، خوب حرف بزند و امر و نهی کند در فرمانش ثابت قدم باشد. کسیکه بعنوان حاکم زنان انتخاب میگردد برای خانواده و همسرش افتخار بزرگی است.

گرچه همه مردم ده با هم بستگی دارند اما حاکم شدن آرزوئی بوده که همه زنان دارند. بعد از انتخاب حاکم زیر نظر او «رجال دولت»14 و اعیان مملکت انتخاب میگردد و جایگاهشان در بارگاه معین میشود، قراولانی نیز برای بارگاه و دروازه ها انتخاب میگردد.

و همچنین شخصی مأمور15 میشود که چند روز عصر در ده جار بزند و مردم را مژدگانی از چنین روزی دهد. با اعلان و تعیین روز جشن شور و شوق عجیبی در مردم پدیدار میگردد. همه با میل و علاقه آماده برگزاری جشن میشوند. از بستگانشان در دهات مجاور و شهرها دعوت میکنند تا در روز جشن بافوس بیایند. در این جشن زنان وظایفی خاص و مردان مراسمی مخصوص بخود دارند که باید دور و جدا از هم این مراسم را در روز جشن انجام دهند. هرچه روز جشن نزدیکتر میشود اشتیاق مردم و کوشش آنها در تدارک جشن بیشتر میگردد. در این تدارک همگان شرکت میکنند و هر کمکی که از آنان خواسته شود انجام میدهند. میدان بزرگ ده16 چراغانی میشود دیوار و کیف میدان با قالی مفروش میگردد. کرسیها و تخت و بارگاه برپا میشود و روی تخت به زیباترین وجه تزئین می گردد.

در روز جشن نباید هیچ مردی در ده باشد، بنابراین عصر روز قبل از جشن عده ای از مردان وسائل خواب و خوراک خود را برداشته راهی سرچشمه میشوند. بقیه مردان و پسران باید صبح روز جشناز ده خارج شوند و هیچ مردی را حق آن نیست که روز جشن در ده بماند. در این روز اداره ده بدست زنان می افتد و زنان حاکم مطلق اند

با شروع جشن دروازه های ده قرق میشوند و هیچ مردی یا پسری حق ورود به ده را ندارد اگر کسی ندانسته وارد شود قراولان او را به حضور حاکم میآورند. حاکم یا یکی از وزراء با او صحبت می کنند و علت آمدن او را جویا میشوند. دومین سؤال از او اینست که : مگر نمیدانستی امروز جشن حکومت زن است و هیچ مردی را حق این نیست که وارد شود.

بسته به نوع جوابی که مرد تازه وارد میدهد او را می بخشند یا تنبیه می کنند17 .

در صبح روز جشن زنان بهترین لباس خود را می پوشند و دسته رامشگران زن درگوشه ای از بارگاه می نوازند. مدعوین18 و درباریان بدستور حاکم با چای و شربت پذیرائی میشوند. همه زنان ده بهر ترتیب که بتوانند خود را به میدان میرسانند و اگر در میدان جائی نیافتند به بام خانه های مشرف به میدان میروند، همه زنان شاد و مسرورند. به جلال و جبروت حاکم یکروزه غبطه می خورند. کف می زنند و شادی میکنند، با صدای بلند شادباش می گویند و کلی کلی میزنند.

میدان یکپارچه سرور و نشاط میشود وقتی رامشگران با اجازه حاکم آهنگ طرب سر میدهند همه دست میزنندو بفرمان حاکم رقص دستجمعی شروع میشود . زنان مسن که رقص چوبی را باستادی میدانند در وسط میدان حاضر میشوند، دست در دست یکدیگر حلقه کرده با آهنگ ملایم رقص چوبی آغاز میشود. این رقص بسیار جالب و در نوع خود بی نظیر است19 . رقص زنان مسن که باستادی میرقصند زنان دیگر را به پایکوبی وا میدارد و زنان جوان را مشتاق برقص میکند. با اجازه حاکم زنان جوانتر در میان زنان مسن برقص مشغول میشوند. صحنه ای جالب بوجود میآید. وقتی رقص چوبی زنان پایان میگیرد بدستور حاکم رقص دختران شروع میگردد لباس دختران در اینرقص متحدالشکل نیست، عده ای لباس گرجی و تعدادی لباس شهری20 بتن دارند. این گوناگونی لباس در رقص آنقدر بدیع است که زنان دیگر را که ناظر هستند دچار تعجب میکند، این رقص چوبی رقصی است شهری و دهاتی.

این مراسم تا کمی بعد از ظهر ادامه دارد وسپس حاکم به زنان دستور میدهد که مدعوین و زنان ده برای صرف ناهار به منازل خود بروند و بعد از آنکه بارگاه خالی شد دستور مرخصی وزراء و درباریان نیز صادر میگردد و خود با ندیمه های مخصوص و قراولان حاضر بمنزل مراجعت میکند و فقط چند مستحفظ از بارگاه حراست مینمایند.

در همین روز در سرچشمه مراسم دیگری برپا است چنانکه قبلاً گفته شد سرچشمه تا ده 5 کیلومتر فاصله دارد و در دل کوهستان واقع است و آب بصورت آرتزین از زمین می جوشد و در جویبارهای افوس جاری میشود.

مردان بمحض ورود به سرچشمه جایگاه مخصوص خانوادگی خود را که اجدادشان در آن جایگاه چنین روزی را میگذرانیده اند آب و جارو کرده و چادرها را نصب می کنند21 چادرها از دوختن چهار چادرشب یا بیشتر بهم درست میشود هر چادر معمولاً پنج ستون چوبی دارد که یکی در وسط و بقیه در چهارگوش چادر نصب میشود بطوریکه وقتی چادر کاملاً نصب شد مانند یک چتر زیبا جلوه گر میگردد. وقتی همه چادرها برپا گردید چنان منظره بدیع و جالبی بوجود میآید که انسان بیاد زیباترین پلاژهای سواحل دریا می اندازد.

 

رنگ گوناگون چادرها و اینکه در دو طرف دره در امتداد سیصد متر در شیب زمین بطور مطبق نصب شده اند، نسیم ملایم و خنک کوهستان که باین چادرها میوزد، مردان دهاتی با شلوار گشاد که داخل این چادرها و در کنار منقل و قوری و سماور لمیده اند، منظره پیران و جوانان و پسر بچه ها که بحکم مراسم از مادرانشان جدا شده اند، چمباتمه زدن عده ای از بچه ها در چادرها، بوی غذا که فضای سرچشمه را در بر گرفته، آنطرف تر صدای جوشش آب از زمین، هیاهوی عده ای از مردم که هنوز بدنبال جای مناسب برای استقرار چادر میگردند، منظره کوهستان پربرف افوس و استخری که در قسمت شمال سرچشمه از انباشته شدن آب بوجود آمده، همه از مناظری است که هر بیننده ای را به تعجب وامیدارد

 

غذای مردها در سرچشمه از شب پیش اماده شده و در سرچشمه گرم میشود، وقتی کسی از نزدیک چادرها عبور می کند صاحب چادر با کمال خلوص و بدون ریا با صدای گیرا، وی را دعوت به صرف غذا وچای و میوه میکند. بعد از غذا مردان مسن تر با نشستن بدور سماور و منقل و قوری از گذشته های این جشن صحبت می کنند.

مردان جوان و پسر بچه ها از قسمتهای مختلف دره کوهستانی سرچشمه دیدن میکنند و بعضی از آنها برای آوردن برف راه ارتفاعات را در پیش میگیرند.

در سمت شمال غربی سرچشمه در حدود 20 متر بلندتر از کف سرچشمه آثار حوض سنگچین شده بچشم میخورد که در سراسر روز جشن عده ای اطراف آن نشسته و بصحبت مشغولند این حوض که آبی سرد و زلال داشته در نظر مردم حوضی مقدس و متبرک بوده است و در طول زمان معجزاتی از آن بمنصه ظهور رسیده است. اعتقاد عمومی بر آنست زمانی که حوض آب داشته22 همیشه جامی زرین مانند قایق روی آب گردش میکرده، اما این جام بنظر و دید همگان نمی آمده است وفقطافراد خیلی با ایمان و مؤمن آنرا میدیده اند. این افراد حق نداشتند که جام را لمس کنند چه بمحض آنکه اراده گرفتن جام را داشتند جام ناپدید میگردید. این حوض که اکنون هم پرچم سبز رنگی بر دیوار ان باهتزاز است در نزد افوسیها فوق العاده مقدس میباشد. چه امروزه هم مشکل گشای زن ومرد افوسی است وافوسیان را سخت بر این حوض اعتقاد است. دختران دم بخت با گذاردن عروسکی کوچک در شکافهای سنگی حوض بانتظار شوهر بخت خود را آزمایش می کنند. زنان شوهردار و بدون بچه عروسکی را در گهواره ای کوچک میخوابانند و بکنار حوض می نشینند و با خدای خود راز و نیاز میکنند، سپس سنگی کوچک و صاف را انتخاب نموده بدیوار حوض تکیه میدهند اگر سنگ به بدنه حوض بچسبد مراد آنان حاصل است و در صورت مراجعه به دکتر و دوا درمان سال آینده بقول خودشان صاحب پس کاکل زری یا دختر گیسو مروارید خواهند بود.

جوانانی که از دیواره شرقی ارتفاعات سرچشمه بالا میروند وقتی چشمشان به آثار دیواره سنگچین شده که توسط اجدادشان که یکمتر و نیم عرض دارد سراسر ناحیه ای را دربر میگیرد که میتوان ازآنجا در مقابل مهاجمین دفاع کرد. این دیواره در حدود سال 1138 هجری قمری یعنی 5/2 قرن قبل برای مقابله با هجوم افاغنه ساخته شده23 و در پس دیوار بوده که جوانان و مردان افوس افغانها را که به دهاتشان حمله کرده بودند شکست دادند.

معروفست که وقتی خبر هجوم دسته ای از افغانها به افسوس رسید مردم ده خود را ترک کرده با زن و بچه اثاثیه و اغنام و احشامشان به سرچشمه پناه بردند و در پناه دیوار فوق بدفاع پرداختند، ساخت دیوار طوری است که مهاجم بایستی از یک سربالائی تند خود را به محصورین برساند.

در این صورت حمله به مهاجم آسان بوده و در دفاع را ممکن میسازد. جنگ با دستجات افاغنه 3 روز بطول می انجامد وقتی که آذوقه محاصره شدگان رو باتمام بوده و شکستشان قطعی، جوانی بلند بالا و رشید سوار بر اسب کبودی ظاهر شده و مردم را در جنگ با افاغنه ترغیب میکند24 .

این جوان شجاع پیشاپیش افوسیها به نبرد می پردازد، افوسیها بطوری تهییج شده که با شدت وقوت بدون ترس بر دشمن حمله می آورند، افغانها که انتظار چنین حمله ای را نداشته اند. مقاومت نکرده راه فرار در پیش میگیرند. بدین مناسبتها است که سرچشمه نزد افوسیها مقدس و متبرک است.

وقتی جوانان از بازدید قسمتهای مختلف سرچشمه فراغت یافتند درحدود ساعت 3 بعد از ظهر صدای تکبیر و الله اکبر در کوهستان طنین می افکند . این صدای مؤذن است که مردم را به نماز و دعا دعوت میکند. مردان و پسران با شنیدن صدای مؤذن بسمت غرب چشمه که مکانی رفیع ومسطح است میشتابند، امام جماعت حاضر است و نماز ظهر و عصر برگزار میگردد و سپس امام دست بدعا برداشته دیگران آمین می گویند. صدای دعا در کوهستان طنین می افکند و انعکاس آن دلها را به وجد آورده بخدا نزدیکتر میکند. همه با خلوص نیت دعا میکنند، احساس میشود که در این مکان بخدا نزدیک ترند. نماز و دعا ساعت 4 بعد از ظهر پایان می پذیرد و سپس مردم با یکدیگر دست می دهند، مراسم سرچشمه از این ساعت ببعد تمام شده و هر کس میخواهد میتواند بار و بنه خود را جمع کرده عازم ده شود. زنان تا دروازه به استقبال مردان میآیند و همراه آنان کوچه های ده را طی می کنند و در پیاده کردن اثاثیه و بار بآنها کمک میکنند. حوالی غروب همه مردان و پسران بخانواده خود ملحق میشوند. زنان از انجام مراسم خود و مردان از رویدادهای سرچشمه برای زنان نقل میکنند، هر طرف با دقت به سخنان طرف دیگر گوش میدهد تا آنچه میشنود در لوح ضمیرش نقش گیرد و برای آینده بتواند جشن را با این خصوصیات اجرا کند.